تاریخ انتشار : سه شنبه 22 مهر 1404 - 16:53
کد خبر : 134597

قلب واقعیت

قلب واقعیت
دو روایت‌ متفاوت درباره چگونگی مطلع شدن رئیس‌جمهور وقت از شلیک به هواپیمایی اوکراینی

جارستان: پس از گذشت حدود ۶ سال از سقوط تلخ هواپیمای اوکراینی در آسمان تهران، روایت تازه‌ای از چگونگی مطلع شدن حسن روحانی، رئیس‌جمهور وقت از حادثه از زبان علی شمخانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی منتشر شده است؛ روایتی که در ظاهر قصد روشنگری دارد اما در عمل بیشتر به بازتعریف یک پرونده بسته می‌ماند. شمخانی در سخنان اخیر خود مدعی شده است که حسن روحانی، رئیس‌جمهور وقت از همان ساعات اولیه از ماجرا آگاه بوده و با وجود این اطلاع سه روز سکوت کرده تا شورای عالی امنیت ملی تصمیم به اطلاع‌رسانی بگیرد.

 

شمخانی در اظهارات اخیر خود گفته است: «به محض اطلاع از حادثه شخصا موضوع را به رئیس‌جمهور منتقل کردم. ایشان در جریان قرار گرفت و گفت باید منتظر تصمیم شورای عالی امنیت ملی بمانیم. وظیفه‌ای نداشتم که این خبر را به آقای ظریف اعلام کنم». او در بخش دیگری از سخنانش افزوده است که «شورا تصمیم گرفت تا بررسی کامل علت حادثه از اعلام رسمی خودداری شود». در مقابل واعظی در شرح همان روزها گفته بود: «آقای روحانی تا صبح جمعه از ماجرا خبر نداشت. وقتی از واقعیت باخبر شد، گفت بلافاصله باید اطلاع‌رسانی کنیم و مردم را در جریان بگذاریم».

 

این دو روایت نه‌تنها هم‌پوشانی ندارند بلکه در نقطه مقابل هم قرار می‌گیرند؛ در یکی روحانی از آغاز مطلع و ساکت است و در دیگری، بی‌اطلاع اما پیگیر روشن شدن واقعیت و انتشار آن. اگر ادعای شمخانی درست باشد، پس روایت واعظی درباره «اصرار روحانی بر اعلام سریع حقیقت» عملا فرو می‌ریزد اما اگر گفته واعظی به واقعیت نزدیک‌تر باشد، روایت شمخانی رنگ و بوی تسویه‌حساب سیاسی می‌گیرد.

 

در سال‌های اخیر فایل صوتی از گفت‌وگوی محمدجواد ظریف و سعید لیلاز درز پیدا کرد که در بخشی از آن ظریف به روایت ماجرای هواپیمای اوکراینی پرداخته است. ظریف در این گفت‌وگو می‌گوید: «صبح چهارشنبه هواپیمای اوکراینی را زدند، من ظهر جمعه رفتم جلسه ویژه دبیرخانه شورای امنیت و عرض کردم که حالا دنیا می‌گوید موشک خورده است، اگر واقعا موشک خورده است، بگویید تا ببینیم چطور می‌توانیم علاج کنیم. خدا شاهد است آنگونه با من برخورد کردند که انگار کفر ابلیس گفتم».

 

هدف روایت تازه

اما نکته پرسش‌برانگیز، زمان انتشار این سخنان است. چرا شمخانی با وجود گذشت سال‌ها از آن حادثه، اکنون تصمیم گرفته، جزئیاتی را مطرح کند که می‌داند بازتاب سنگینی خواهد داشت؟ پاسخ احتمالی را باید در شرایط کنونی سیاست داخلی جست‌وجو کرد. در ماه‌های اخیر، فضای سیاسی کشور شاهد بازآرایی قدرت میان جناح‌های مختلف بوده و شمخانی نیز پس از کناره‌گیری از دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی در موقعیتی تازه قرار گرفته است.

 

حالا روایت تازه شمخانی با بیان اینکه روحانی از ابتدا از واقعیت باخبر بوده عملا آن خشم را دوباره زنده می‌کند و گویی می‌خواهد نشان دهد، بی‌اعتمادی آن روزها بی‌دلیل هم نبوده است. اما در این میان غایب بزرگ ماجرا همچنان خود شمخانی است، کسی که باید توضیح دهد در جایگاه دبیری نهادی که مسئول امنیت ملی کشور است، چه نقشی در تصمیم‌سازی یا تأخیر اطلاع‌رسانی داشته است.

 

ضرورت پایان دادن به سیاست روایت‌سازی

نقد اصلی به سخنان تازه شمخانی اما نه در محتوا بلکه در ماهیت و زمان بیان آن است. هر روایتی که سال‌ها بعد از وقوع حادثه مطرح می‌شود، به‌ویژه وقتی از زبان یکی از مقامات اصلی ماجرا باشد، باید با مستندات دقیق همراه باشد. اما شمخانی در اظهاراتش به هیچ سند مشخصی اشاره نکرده جز نقل شفاهی از گفت‌وگو با رئیس‌جمهور. این شیوه نه‌تنها برای افکار عمومی قانع‌کننده نیست بلکه نوعی بازنویسی سیاسی تاریخ را تداعی می‌کند؛ تلاشی برای بازتعریف نقش‌ها در حافظه عمومی.

 

روایت شمخانی بیش از آنکه پرده از حقیقتی تازه بردارد، یادآور زخمی قدیمی است؛ زخم عدم شفافیت. افکار عمومی امروز بیش از هر چیز خسته از بازنویسی‌های متناقض و دیرهنگام است. حقیقت نه در خاطرات شفاهی مقامات بلکه در شفاف‌سازی نهادی و ثبت مستندات قابل دسترس برای مردم معنا پیدا می‌کند.

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.